درمان اختلال سلوک

زبان ذهن

«زبان ذهن، زبان مشترک ذهن انسانهاست که به وسیلۀ آن می­توان ارتباط مستقیم با ذهن برقرار کرد. این زبان شبیه زبان برنامه­نویسی در کامپیوتر است. با استفاده از زبان ذهن می­توان تا حدودی به اطّلاعات و تفکّرات افراد دست یافت و در کارکرد ذهن مطالعه کرد و برای ذهن برنامه نوشت.»

این زبان توسط دستورات قابل فهم ذهن انسان ساخته شده و فرمت کدهای آن تصویری و صوتی است.

در زبان کامپیوتر کارکترهای تعریف شده توسط کامپایلر به زبان اوّلیه ماشین اسمبلی تبدیل شده که همان زبان صفر و یک است که زبان ماشین نامیده میشود.

زبان برنامه ­نویسی ذهن رابط بین ذهن و مغز است و می­تواند دستورات و فرمان ­هارا به مغز منتقل کرده و قابل فهم سازد و نحوه کارکرد مغز را مشخّص کند.

در معماری کامپیوتر گفته شده قسمت­هایی از مادر بوردها هیچ­گاه استفاده نمی­شوند ولی نرم ­افزارهای خاصّی می­توانند این قسمت­ ها را به کار گیرند.

ذهن انسان ماهیّتی نرم ­افزاری دارد. این نرم ­افزار یک زبان ساختاری دارد. یکی از راهای تغییر و ارتباط با ذهن از طریق همین زبان است. ذهن انسان دارای یک سامانۀ عامل است که mindos نامیده می­شود. مانند سیستم عامل ویندوز که برای ارتباط با آن باید به زبان کامپیوتر مسلّط بود و برای ایجاد تغییر در آن زبان، برنامه­نویسی آن سیستم عامل را باید دانست.

برای مطالعه این زبان از ترجمۀ رفتارها و فیدبک ­های رفتاری استفاده شده است. مانند حرکت خفّاش در تاریکی که با ارسال امواج و ترجمه فیدبک­ ها میتواند درکی از محیط اطراف برای خود ایجاد کند.

پس از سال ها تلاش و ترجمه کردن رفتارهای مختلف متوجّه شدیم هر رفتار می­تواند حالتهای مختلفی را در کارکرد ذهن و مغز ایجاد کند که با فهم این زبان و از ترکیب آگاهانۀ این رفتارها می­توان کارکردهای طرّاحی شده را در ذهن و مغز ایجاد کرد.

مثال: تصوّر یک درخت سرسبز حالت روانی خاصّی ایجاد می­کند. تصوّر خورشید حالت دیگری ایجاد می­کند. از ترکیب این دو، یک حالت جدید ساخته میشود. هر حرکت در زبان ذهن تعریف مشخّصی دارد، مثل مشت کردن انگشتان دست همراه جمع کردن بازو، یک حالت و در حالت باز کردن بازو، حالتی متفاوت ایجاد می­کند.

زبان برنامه ­نویسی ذهن

پس از مطالعۀ زبان ذهن و به دست آوردن مهارت کافی در یادگیری آن، زبان برنامه­ نویسی ذهن را پی می­گیریم که براساس زبان ذهن عمل می­کند. در این زبان برنامه ­نویسی کارکترها و دستورات مشخّصی و جود دارند که از قبل برای ذهن انسان تعریف شده­ اند. ما متوجّه شدیم هر دستور تأثیر و تغییراتی را در کارکرد ذهن و مغز ایجاد می­کند. پس آنها را گردآوری نمودیم و به وسیلۀ این دستورات، زبان برنامه ­نویسی ذهن را معرّفی کردیم.

با استفاده از این دستورات می­توان برنامۀ مورد نظر را طرّاحی و اجرا، سپس توسط زبان ذهن، کارکرد ذهن را مشاهده کرد تا میزان اثرگذاری برنامۀ خود را به دست آورد. می­توان از این دستورات متوجّه شد تا چه میزان مؤثّر و چه خطاهایی وجود دارد. مانند کامپایل کردن در زبان­های برنامه ­نویسی کامپیوتر.

در هر مرحله با دستورات جدید می­توان خطاهای برنامه را اصلاح کرد، دوباره آنها را چک کرد تا کامل شوند. آن وقت، به هدف خود نزدیک شده­ایم و ذهن فرد می­تواند به شکل مورد نظر تا حدودی عمل نماید.

مغز ما دارای زبان مشترکی است که طبق تحقیقات دربارۀ نرون­های آینه­ای و تصاویر(اِم .آر. آی) با مشاهدۀ یک رفتار، عملکرد مشابه در مغز بیننده ایجاد میشود و در تصاویر(ام. آر. آی) عملکرد مشابه مشاهده شده است.

این تحقیقات نشان می­دهد مغز انسان دارای زبانی واحد و مشترک است که به آن زبان مغز می­گوییم. زبان مغز از صفر و یک تشکیل شده و در جریان رفتارهای مختلف کدهای صفر و یک ساخته می­شود. وقتی که ما یک گل را می­بینیم؛ به طور مثال کد(010011110) در مغز ما ایجاد می­شود. اگر همان گل را فرد دیگری ببیند باز هم کد(010011110) در مغز او ایجاد می­شود امّا چیزی که این کدها را می­سازد، تصویر است. هر تصویر در مغز ما معادل کد مشخّصی است. با دانستن و یافتن ارتباط هر تصویر با کد مغز، می­توان کدهای مغز را رمزگشایی کرد.

دانشمندان پس از یافتن کدهای مغز، وارد چالش جدیدی برای رمزگشایی این کدها شدند. هر رفتار ما می­تواند هزاران کد را در مغز تولید کند که به خودی خود، هیچ معنی و مفهومی برای ما ندارند.

برای ترجمه و رمزگشایی کدهای مغز باید به منشأ این کدها رجوع کنیم و با بررسی دقیق رابطه این کدها را با رفتارهای مختلف به دست آوریم. پس از بررسی و تحقیقات فراوان که بیش از یک دهه به طول انجامید، موفّق به کشف ریشۀ ­کدهای مغز یا همان زبان مغز شدیم.

قبل از هرگونه رفتار، ابتدا فکر می­کنیم افکار ما دستوراتی ذهنی است که از ذهن به مغز ارسال شده و پس از دریافت دستور، توسط مغز به بیت­های اطّلاعاتی یا همان زبان مغز تبدیل می­شود. ماهیّت و ساختار افکار ما صوت و تصویری است که ساختار اصلی زبان ذهن را تشکیل می دهند. ذهن ما محیطی نرم­افزاری است که از دو فرمت صوت و تصویر تشکیل شده است.

هر تصویر یا صوت در ذهن، کد مشخّصی را در مغز ایجاد می­کند که با یافتن کدهای مربوط به هر تصویر، می­توان کدهای مورد نظر را در مغز ایجاد کرد و زبانی را مانند زبان­های برنامه ­نویسی در کامپیوتر ایجاد کرد و برای مغز انسان مانند کدنویسی در کامپیوتر، کدنویسی کرد.

مثال: برای ساختن کد(0011101010111100111) کافی است که بدانیم، هر تصویر چه کد مشخّصی دارد. مانند: گل(001110)، قرمز (1010111)، خاک(100111).

یعنی با تصوّر و فکر کردن به گل قرمز در خاک، کد(0011101010111100111) در مغز شکل می­گیرد. دستگاه ­های ذهن­خوان نیز بر همین اساس کار می­کنند .

هر کد می­تواند منتهی به رفتار خاصّی بشود. پس برای تغییر یا شبیه­سازی یک رفتار با زبان ذهن می­توانیم تصاویر و تفکّرات مورد نظر را به دست آورده و در فرد دیگری تکرار کنیم و تغییرات دلخواه را طبق یک برنامۀ طرّاحی شده به دست آوریم.

مغز ما مانند گیرنده ­های تلویزیونی عمل می­کند. ابتدا از فرستندۀ اصلی که ذهن باشد یک کد صوتیتصویری را دریافت کرده و دکد یا ترجمه می­کند به صفر و یک که همان بیت­های اطّلاعاتی می­باشند. سپس این کدها مختصّات هر پیکسل را مشخّص می­کنند که با کنار هم قرارگرفتن پیکسل­ها، یک تصویر ایجاد میشود.

وجه مشترک تمام گیرنده­های تلویزیونی زبان مشترک است. بدین صورت وقتی کدی از فرستنده ارسال می­شود، تمام گیرنده ­ها به یک شکل کد را ترجمه و درک می­کنند و خروجی تمام تلویزیون­ها به تصویری یکسان منتهی می­شود.

در انسان هم همین ویژگی وجود دارد. به واسطۀ زبان ذهن(زبان مشترک ذهن انسان) یک تفکّر و یک تصویر خاص به رفتاری مشترک منتهی می­شود.

با دست­یابی به کدهای ورودی اصلی که همان دستورات ارسال شده از ذهن به مغز می­باشند، با ترجمۀ این کدها می­توان تمامی رفتارهای انسان را باز تکرار کرد.

شباهت زبان ذهن به زبان­ برنامه­ نویسی شئ­ گرا

زبان برنامه ­نویسی ذهن شباهت زیادی به زبان­ برنامه­ نویسی­ شیئ­گرا دارد. نحوۀ کد­نویسی در آن با استفاده از کاراکترهای تصویری انجام می­شود. کدنویسی در زبان ذهن، از طریق کنار هم قراردادن تصاویری انجام می­شود که قبلاً در ذهن تعریف شده است. کنار هم قرار دادن این تصاویر می­تواند یک برنامۀ ذهنی بسازد. زمانی که اجرا و به مغز منتقل می­شود، مغر این برنامه را به بیت­ های اطّلاعاتی تبدیل کرده و از طریق ارسال پیام­های عصبی به اندام­ها، رفتار مورد نظر شکل می­گیرد. ما برای طرّاحی و ساخت یک برنامۀ ذهنی باید از تأثیر هر تصویر بر ذهن و مغر مطّلع باشیم. طبق زبان­های برنامه­نویسی شیئ­گرا، هر شیئی یک سری خصوصیّت و قابلیّت دارد، که اصطلاحاً Properties و Methods خوانده می‌شوند.

در این روش از برنامه ­نویسی، برنامه ­نویس سعی می‌نماید به پیدا کردن اشیای مختلف در سیستم و برقراری ارتباط بین آنها، سیستم را تولید نماید. در زبان برنامه ­نویسی ذهن، اشکال و اشیا براساس خصوصیّاتی که دارند، انتخاب می­شوند و با کنار هم قراردادن آنها یک برنامۀ ذهنی ساخته می­شود.

در طول دوران زندگی، یک فرد کاراکترهایی زیادی را در ذهن خود تعریف می­کند. برنامه­ نویس باید با اطّلاع از اندوخته ­های ذهنی افراد بر اساس کاراکترها و اشیا، برنامۀ مورد نظر خود را بسازد.

مثال: می­خواهیم برنامه ­ای را بسازیم که فرد بتواند در یک لحظه، یک شئ را با رفلکسی سریع لمس کند و بعد از لمس کردن دستش را بکشد. ما برای ساخت این برنامه از دستور شیئ داغ استفاده می­کنیم. رفلکس و واکنش نسبت به یک شیئ داغ در ذهن اکثر افراد ذخیره شده و خصوصیّات این رفتار با خصوصیّات رفتار و حرکت مورد نظر مشابه است.

پس دستور لمس شیئ داغ برنامه­ای است که می­تواند یک لمس سریع با شیئ و سپس کشیدن دست به عقب را ایجاد کند. این مثال یک برنامه ساده ذهنی است.

کنترل مغز و بدن با استفاده از برنامه ­نویسی ذهن

ما همیشه و قبل از انجام هرکاری، ابتدا تصمیم به انجام آن می­گیریم. این تصمیم ما چگونگی انجام کار را مشخّص می­کند. این فرآیند خیلی سریع اتّفاق میافتد. همه چیز از ذهن آغاز می­شود. تمام رفتارها و حرکات و اعمال ما به واسطۀ فرامین و دستورات ذهنی انجام می­گیرد. وقتی که می­خواهیم در رفتارها و حرکات یک فرد تغییر ایجاد کنیم باید از تغییر در ذهن شروع کنیم. برای این کار نیازمند زبان ذهن و برنامه­نویسی ذهن هستیم.

یک برنامه ذهنی از مجموعۀ دستورات ذهنی تشکیل شده است. مثلاً وقتی ما به کسی بگوییم دستت را بالا ببر، نوعی ساده از دستورات ذهنی است. وقتی به کسی بگوییم دستت را مشت کن، یک فرمان ذهنی است. وقتی به کسی بگوییم چشمانت را ببند، یک فرمان ذهنی دیگر است. ترکیب این دستورات با هم دقیقاً یک برنامۀ ذهنی را می­سازند. شبیه زبان­ برنامه­نویسی شئ ­گرا در کامپیوتر.

برای طرّاحی یک برنامۀ ذهنی، ابتدا باید با استفاده از زبان ذهن، برنامۀ اجرا شده در ذهن فرد را بررسی کرد تا بدانیم برنامۀ حال حاضر چه ساختاری دارد و به چه شکل باید آن را تغییر داد؟ یعنی یک درک کلّی از برنامۀ ذهنی حال حاضر، این کار با مطالعۀ رفتار فرد انجام می­شود.

در مرحلۀ بعد، برای آغاز یک برنامۀ ذهنی باید تأثیر هر فرمان ذهنی را بر ذهن و مغز درک کرد. سپس الگوریتمی را برای برنامۀ خود طرّاحی کرد تا مراحل اجرای کدهای ذهنی مشخّص شود. سپس طبق الگوریم، دستورات را از طریق ارتباط کلامی به فرد منتقل می­کنیم و با اجرای دستورات توسط فرد، رفتار مورد نظر شکل می­گیرد.

برنامه ­نویسی ذهن بسیار پیچیده و اثرگذار است. خیلی سریع تأثیر خود را بر مغز و رفتار فرد نشان می­دهد. چنانچه اشتباهی در برنامه رخ دهد، یک رفتار غلط در ذهن و مغز فرد شکل می­گیرد. به سرعت تأثیر منفی آن در فرد نمایان می­شود که اصلاح آن پیچیده و دشوار است.

لذا یک برنامه ­نویس ذهن باید بسیار مسلّط بر زبان ذهن و زبان برنامه­ نویسی ذهن باشد، تا بتواند در هر لحظه از کار در صورت نیاز، کدهای برنامه را تغییر داده یا برنامۀ جدیدی را طرّاحی کند.

کنترل بدن برای یک انسان درحالت عادی و حرکت­ها و رفتارهای ساده، بسیار آسان است ولی کنترل بدن در رفتارها و حرکات پیچیده، بسیار دشوار و در برخی موارد تقریباً غیرممکن است.

اگر فردی بخواهد به یک توپ ضربه بزند بسیار ساده است ولی اگر بخواهد توپ را از فاصله50 متری با یک ضربه در دروازه­ای کوچک به اندازۀ یک متر مربع قرار دهد، کاری بسیار پیچیده و دشوار است.

حرکت اوّل و ضربه زدن به توپ، با یک برنامۀ سادۀ ذهنی انجام می­شود و کنترل و هماهنگی اندام­ها به مراتب ساده­تر است ولی برای زدن توپ به دروازۀ کوچک در فاصلۀ 50 متری، به یک برنامۀ پیچیده نیاز است.

ذهن ما به صورت خودکار، برنامه­های مورد نیاز را می­سازد و در تعامل با محیط و کسب تجربه این برنامه­ ها کامل و کاملتر می­شوند. چگونگی ساخت این برنامه ­ها به صورت خودکار، بستگی به استعداد و توانایی فرد در آن برنامه دارد. هر چه توانایی فرد در آن زمینه بیشتر باشد، می­تواند برنامه ­های پیچیده ­تری را در زمان کمتری، طرّاحی و اجرا کند ولی افراد محدودی از چنین استعدادهایی برخوردار هستند.

اکثر افراد برای ساخت برنامه­ های پیچیده­تر، به کمک نیاز دارند. این که شما باید دقیقاً با کدام قسمت پا در چه جهتی و با چه شدّتی و به چه شکلی به توپ ضربه بزنید تا از فاصله 50 متری به دروازۀ یک متری وارد شود، در حالت عادی یک فرد، باید خیلی تمرین کند یا بهتر بگوییم یک برنامۀ ذهنی بسازد تا به برنامه اصلی دست یابد.

از آنجا که این اتّفاقات در بخش خودکار ذهن شکل می­گیرد، فرد دسترسی کاملی به این برنامه نداشته و نمی­تواند به صورت آگاهانه آن را درک کند. پس بسیار دشوار است که بتواند نواقص برنامۀ خود را پیدا کرده و رفع کند و معمولاً این غیرممکن است.

با استفاده از زبان ذهن، برنامۀ ذهنی موجود فرد را مطالعه می­کنیم و اشکالات آن را به دست آورده و با طرّاحی یک برنامه جدید و کامل و انتقال آن به فرد در زمان کوتاهی می­توانیم یک رفتار پیچیده را در فرد ایجاد کنیم که به حرکت مورد نظر ختم شود.

برنامه ­های ذهنی انسان مانند برنامه ­نویسی شیئ­ گرا از ویژگی مخفّف­سازی بهره می‌برند و کپسوله شده هستند.

کپسوله ­سازی، مخفی‌سازی، لفافه‌بندی (Encapsulation) به این مفهوم اشاره دارد که باید بعضی خصوصیات یا رفتارهای شیئ را از دید دیگران پنهان کرد.

در زبان برنامه­نویسی ذهن، فرامین و کدهای داده شده از سوی ذهن به صورت مخفّف و کپسوله شده هستند و انسان قادر به درک پیچیدگی­ها و تنظیمات بسیار دقیق در قسمت­های بدن نمی­باشد. ما فقط دستورهای کلّی را صادر می­کنیم که حاوی کدهای مخفّف شده است ولی هر کد، پیچیدگی­ های فراوانی دارد که قابل مشاهده نسیت.

مثل گرفتن یک خودکار در دست. ما فقط دستور برداشتن و نگه داشتن را صادر می­کنیم ولی در اصل فاصلۀ دست ما با خودکار، وزن خودکار و شکل خودکار توسط ذهن محاسبه شده و ذهن متناسب با آن، سرعت حرکت دست، میزان نیروی لازم برای برداشتن خودکار و هم­چنین تنظیمات بسیار دقیق حرکت بازو، مچ دست، شکل و حالت انگشتان دست را به شکل بسیار دقیق تنظیم می­کند.

تمامی تنظیمات و برنامه­های ذکر شده، قبلاً در ذهن تعریف شده و ما با فرمان برداشتن، در اصل تمام این دستورات را به مغز و بدن صادر می­کنیم بدون این که متوجّه آنها شویم. اگر قرار باشد تک­تک این تنظیمات را جزء به جزء انجام دهیم، نمی­توانیم حتّی یک حرکت ساده مانند «برداشتن» را انجام دهیم.

سخت­ترین و نا­ممکن­ترین بخش در کنترل بدن، زمانی است که بخواهیم اندام­های داخلی بدن را کنترل کنیم و حرکت­ آنها را تغییر دهیم. مثال: در بحث لکنت زبان فرد به جای استفاده از حنجره و کنترل صحیح آن، به قسمت­های دیگری مانند ماهیچه­ های حلقی، عضلات صورت، لب ها، فک و… نیرو وارد می­کند.

حال ما باید کاری کنیم که نیرو و کنترل از قسمت­های دیگر برداشته شده و فقط تمرکز روی حنجره ایجاد شود. این عمل شاید در گفتن ساده باشد ولی با چه ابزاری می­خواهید این تغییر را ایجاد کنید؟ چون این رفتار به شکل اتوماتیک درآمده و منجر به شکل­گیری یک برنامۀ ذهنی غلط شده است که خود فرد هم از چگونگی آن بی ­اطّلاع است.

هیچ دارو و هیچ روش فیزیکی دیگری مانند جراحی هم نمی­تواند این تغییر را ایجاد کند چون فرمان­های غلط صادر شده از مغز، منجر به این اتّفاق می­شوند. به همین دلیل است که تاکنون درمانگران و متخصّصین حوزۀ گفتار در جهان، نتوانسته­ اند لکنت زبان را به شکل کامل درمان کنند.

شما چگونه می­خواهید چنین تغییر پیچیده­ای در فرد ایجاد کنید؟ اکنون ما موفّق شده ­ایم با استفاده از زبان ذهن و برنامه­ نویسی ذهنی این تغییر پیچیده را در افراد دارای لکنت زبان ایجاد کرده و آنها را به شکل قطعی درمان کنیم. فرآیند درمان بسیار پیچیده است. چندین برنامه باید طرّاحی و اجرا شود تا در نهایت فرد بتواند حنجرۀ خود را مانند افراد عادی کنترل کند.

طبق مطالعات و تصویر­نگاری­های مغزی هر یک از این افراد، آسیب جسمی و اندامی ندارند، عقب­ماندۀ ذهنی نیستند، منبع مغزی (cp) آنان سالم است، سکته مغزی هم نکرده­اند، از نظر مغز و اعصاب سالم هستند، ولی طبق نظرات ما برنامه و دستورات غلط ذهنی فرد، سبب تغییرات در کارکرد مغز آنان ­شده است.

ما با تغییر برنامۀ ذهنی فرد به شکل طبیعی، سبک گفتاری فرد را به حالت طبیعی و عادی تبدیل می­نماییم. پس از اجرای برنامه صحیح گفتاری، درمان­جو به راحتی مانند افراد عادی و به طرز طبیعی صحبت می­کند و اعلام می­کند که فشارهای فیزیکی او هنگام صحبت، کاملاً رفع شده است.

برنامه­ نویسی ذهن می­تواند با کدهای مناسب، کارکرد مغز و جسم را دچار تحوّلی بزرگ کرده و انسان را در جهت پیشرفت و توسعۀ توانایی­ ها، رفع ضعف­ ها، مشکلات ذهنی­، تقویت اعتماد به نفس، پاکسازی ذهنی، افزایش جرأت­ ورزی، تقویت روابط اجتماعی، روابط بین فردی، امید به آینده و خود تنظیمی هیجانی، یاری کند.

نوآوری­ های من در درمان

شیوه ­های درمانی برای هر فرد متفاوت و اختصاصی بوده و متناسب با نوع و تیپ بیماری هر فرد طرّاحی می­شود. در هر جلسه متناسب با شرایط و نیاز هر فرد برنامه­های درمانی طرّاحی و ارائه می­شود و این راز برتری و موفّقیّت بنده در شبیه­سازی ذهن است. برای طرّاحی هر جلسه درمانی فوق تخصّصی با استفاده از دانش شبیه ­سازی ذهن به صورت میانگین 30 ساعت­ نفر کار علمی و پژوهشی مورد نیاز می­باشد.

حدود هفت میلیارد انسان روی کره زمین زندگی می­کنند. طبق آمار دقیق علمی اثر انگشت هیچ دو نفری شبیه به هم نیست طبق تحقیقات انجام شده، نقشۀ ذهن هیچ دو نفری شبیه به هم نیست. لذا برای درمان قطعی نیاز به بررسی بالینی دقیق و ریشه­یابی بیماری به صورت جزء به جزء می­باشد تا بتوان با توجّه به ذهن بیمارِ مراجعه کننده، نقشۀ درمان طرّاحی، مشاوره و اجرا گردد. سپس درمان متناسب، با تیپ بیماری و نقشۀ دقیق ذهن انجام شود.

آمریکایی­ ها به تازگی قصد انجام این پروژه را دارند و بودجه­ای کلان برای این امر مهم اختصاص دادده­اند تا در زمینۀ پزشکی بتوانند برای هر فرد روش درمانی اختصاصی متناسب با شرایط بیماری و فیزیولوژی او طرّاحی کنند، چون تا به امروز از الگوهای درمانی ثابتی برای درمان همۀ بیماران استفاده شده است.

پست قبلی

اثربخشی شبیه سازی ذهن

پست بعدی

درمان اختلال شخصیت خودشیفته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *